English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7919 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heavier U ابری
heavier U فاحش
heavier U ابستن باردار
heavier U گزاف
heavier U سخت
heavier U شدید پرزور
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U مسیر پر از گل چسبنده
heavier U موج بزرگ
heavier U تیره
heavier U دل سنگین
heavier U غلیظ خواب الود
heavier U متلاطم
heavier U سنگین
heavier U گران
heavier U وزین
heavier U زیاد سخت
heavier U کند
aircraft U هواپیما
aircraft U طیاره
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft U هواپیمای هجومی
axial of an aircraft U محور هواپیما
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
large aircraft U هواپیمای بزرگ
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
one aircraft was shot down U یک هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft carriers U carrier : syn
light aircraft U هواپیمای سبک
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
active aircraft U هواپیمای فعال
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
anti-aircraft U ضد هواپیما
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft defective U هواپیمای معیوب
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft gun laying U رادار هواپیما
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com